بـا رفیقم داشـتیم مـیرفتیم جـلو درشون، کـار داشـت...
بـعد،رسـیدیم جـلو در گـفت:ممد حـرکـتو نـگا! مـرگه مـن نـگا کـن ایـنجارو ...
رفـیقم زنـگه خونشونو زد بـعد آبجیش آیفونو بـرداشـت ...
قـبل از ایـنکه آبجیش چـیزی بـگه سـریع گُفت: کـیه؟ :))
آبـجیشم هـُول کـرد گـُفت :مـَنم :)))
بـعد سـریع درو بـاز کـرد :)))
خـدا وکـیلی نـیم سـاعـت دراز کـشیده بـودیم تـو پـیاده رو داشـتیم قـهقهه مـیزدیـما ..!
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
به نظر شما وبلاگم چطور بود؟
آمار سایت